جدول جو
جدول جو

معنی مناقشه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مناقشه کردن
نزاع کردن، بحث کردن، جدل کردن، ستیز کردن، ستیزه جویی کردن، خصومت ورزیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ دَ)
عشقبازی کردن. عشق ورزیدن با یکدیگر. و رجوع به معاشقه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از معاشقه کردن
تصویر معاشقه کردن
عشقبازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
مباحثه و مجادله کردن} با هیچ نادان مناظره مکن،) (قابوسنامه نف. 39)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مداقه کردن
تصویر مداقه کردن
دقت کردن در امری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقش کردن
تصویر منقش کردن
زمودن
فرهنگ لغت هوشیار
عشقبازی کردن، عشق ورزی کردن، مهرورزی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مباحثه کردن، مجادله کردن، بحث کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دقت کردن، تدقیق کردن، امعان نظر کردن، تامل کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد